دین گریزی در جوانان حقیقت دارد؟
دین گریزی در جوانان حقیقت دارد؟
آیا دین‌گریزی جوانان آنگونه که در فضای مجازی و برخی محافل روشنفکری مطرح می شود،‌حقیقت دارد؟ دین زدایی که به عنوان یک سیاست استکباری از بیش از یک قرن گذشته بویژه در جوامع اسلامی پیگیری شده است، تا چه میزان موفق بوده و توانسته نسل های جدید را از مفاهیم دینی و اسلامی دور کند.

ترک دین، یا انحراف از مسیر آن، پدیده‌ای بسیار خطرناک در بین جوانان است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. جوانان به عنوان پایه و اساس امروز و فردای جامعه اگر از مسیر دین منحرف شوند، عواقب ناگواری در انتظار جامعه آنان خواهد بود و همانطور که  در جوامع غربی با دین زدایی شاهد متلاشی و فروپاشیدگی بنیان ها و نهادهای اجتماعی هستیم، می توان این عاقبت را برای هر جامعه ای که از خداوند رویگردان شود، متصور بود.

در سال‌های اخیر، در کنار رویش‌های نسل جوان در حوزه باورهای دینی و اعتقادی شاهد انحراف هایی بوده‌ایم که گرایش برخی جوانان به فرهنگ بیگانه و کمرنگ شدن اعتقادات دینی در بین آنان را نشان می دهد؛ در مواجهه با این موضوع، ابتدا باید پرسید که راز این رفتارها چیست؟ آیا خود جوانان مقصرند یا کم کاری متوجه والدین و مربیان آنهاست؟

دکتر ایراندخت فیاض، روان‌شناس تربیتی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این گفت و گو به سوالات پاسخ داده است.

جوانان دین‌گریز نیستند بلکه دنبال دین جامع هستند

فیاض معتقد است که برای دستیابی به تعریف دین و پی‌بردن به دین‌گریز بودن یا نبودن جوانان، باید مفهوم دین را کالبدشکافی کنیم. او می‌گوید: «دین مشتمل بر سه بخش احکام، اعتقادات و اخلاق است و بنابراین باید نگاه جامع و همه جانبه به دین داشته باشیم و آن را یک جانبه نبینیم.»

این روانشناس با بیان اینکه  در بحث دین‌گریزی نباید فقط روی عمل به احکام به عنوان بخشی از دین تمرکز کنیم، توضیح می‌دهد: «جوانان دنبال دین جامعی هستند که اخلاق محوریت داشته باشد؛ اخلاقیات مثل شاخه و برگ درخت در اعتقادات ریشه دارد به طوری‌که اگر شاخ‌وبرگ خشک شود، ریشه هم می‌خشکد. در واقع شاخ‌وبرگ دین، چهره دینی و تبلیغ ظاهری دین است و اگر دین چهره واقعی و قابل رویت نداشته باشد، عملاً بودونبود اعتقادات مشکلی را حل نمی‌کند.»

فیاض تأکید می‌کند: «جوانان دین‌گریز نیستند، بلکه برخی از آنان احکام و مناسک دین را جدی نمی‌گیرند یا سهل‌انگاری می‌کنند. خیلی از جوانان اعتقاد به خدا و دین و قرآن و حتی عقاید دینی دارند، منتها به احکام، به آن کیفیتی که برخی عمل می کنند، پایبند نیستند.»

گرایش به دین با ویژگی درونی افراد ارتباط دارد

فیاض با اشاره به روش تربیت دینی در قرآن می‌گوید: «قرآن درباره شیوه تربیتی انسان می‌فرماید “لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛ خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او” در واقع، خداوند به وسع و سعی افراد توجه می‌کند؛ رویکردی که ما نیز باید مورد توجه قرار دهیم.»

این روانشناس وسع و توانایی افراد در گرایش به دین را به عوامل مختلفی مرتبط می‌داند و می‌گوید: «وسع پذیری افراد به ژنتیک، موقعیت، شرایط زندگی، هوش و خیلی از چیزها مربوط می‌شود و افراد در یک طیف وسع پذیری قرار می‌گیرند؛ بنابراین سطح انتظار ما از همه انسان‌ها اگر انتظار واحد باشد اشتباه است. از طرف دیگر به دلیل عدم هماهنگی وسع افراد، ایده‌آل‌گرایی یا کمال‌گرایی بیش از حد در این طیف باعث می‌شود سعی افراد ندیده گرفته شود.»

او توضیح می‌دهد: «یک نفر ممکن است اقتضائات، شرایط و موقعیتش به‌گونه‌ای باشد که خیلی برای دین‌دار بودن تلاش کند اما این تلاش نتایج حداقلی داشته باشد؛ مثلاً ممکن است یک نفر در خانواده‌ای زندگی کند که باور و کنش دینی ندارند، چنین فردی حداقل رفتارهای دینی را به حداکثر دشواری انجام می‌دهد؛ بنابراین حداکثر سعی با حداقل نتیجه همراه است و قران برای این سعی و تلاش اهمیت قائل است.»

این استاد دانشگاه تأکید می‌کند: «ما با بی‌توجهی به سعی و وسع افراد یک الگوی واحد را برای همه ارائه می‌کنیم و انتظار داریم همه بر اساس آن روش واحد رفتار دینی از خود نشان دهند، درحالی‌که این روش نیز اشتباه است. خداوند در قرآن می‌فرمایند وسع و سعی افراد به‌شرط ایمان به خدا. چنانچه فردی ایمان به خداوند داشته باشد، به هر میزان که تلاش کند او را کفایت می‌کند.»

آیا در دین‌دار کردن نسل جوان اشتباه کردیم؟

به گفته فیاض، ما برای دین‌دار کردن نسل جوان هم در ارائه محتوا و هم در ارائه نقشه کامل دین دچار اشتباه شده‌ایم و بخش اخلاقیات و اعتقادات را کمرنگ جلوه داده‌ایم.

او یکی دیگر از اشتباهات در دین‌دار کردن نسل جوان را وحدت در روش های دینمداری دانست و افزود: «ما به‌جای فطرت روشی از وحدت روشی استفاده کردیم و سعی و وسع افراد را نادیده گرفتیم؛ بنابراین دلیل اینکه ما امروز از دین‌گریزی نسل جوان یاد می‌کنیم، تعریف غلطی است که از دین ارائه کرده‌ایم. بخشی از دین را پررنگ کرده و بخش‌های دیگر را نادیده گرفته‌ایم؛ بنابراین سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان و متولیان تعلیم‌وتربیت باید در روش‌ها، دیدگاه‌ها، برخوردها و دیدگاه‌های خود بازنگری کنند و در نهایت، این ما هستیم که باید خودمان را تغییر دهیم.»

این روانشناس تربیتی در توصیه‌ای به جوانان نیز می‌گوید: «جوانان باید توجه داشته باشند که با همه پویایی فقاهت، ما نمی‌توانیم در بخش فقهی دست‌اندازی کرده و قدرت انتخاب داشته باشیم. ما باید احکام دین را چه سهل و چه سخت بپذیریم. آنچه که ما را رشد و تعالی می‌دهد، بخش اخلاقیات و اعتقادات است و احکام ابزار در خدمت آن است و باعث رشد ما می‌شود.»

راهکارهایی برای جذب جوانان به دین 

به گفته فیاض، مروجان دین و کسانی که مسئولیت جذب جوانان به دین را دارند باید دو ویژگی داشته باشند؛ مقبولیت اجتماعی و مسئولیت اجتماعی.

او می‌گوید: «اگر جامعه به هر دلیلی به حق یا ناحق مقبولیت بروزی را نپذیرد یا در تقابل و تعارض با آنها قرار گیرد، به‌راحتی هر حرفی را نمی‌پذیرد؛ به‌عنوان‌مثال، اگر والد مورد قبول فرزند باشد یا به تعبیری دیگر، والد برای فرزند شخصیت کاریزما داشته باشد، فرزند به‌راحتی هر حرفی را از والدش می‌پذیرد؛ لذا کسانی باید در جذب جوانان به دین تأثیرگذار باشند که جامعه در تقابل یا تعارض با آنها نباشد، در غیر این صورت تلاش آنها یا بی‌اثر می‌شود یا جامعه معکوس عمل می‌کند.»

این روانشناس تربیتی یکی دیگر از راه‌های مؤثر در تربیت دینی را انتقال پیام به طور غیرمستقیم می‌داند و می‌گوید: «همه متخصصان و روانشناسان با پژوهش به این نتیجه رسیده‌اند که به‌منظور تربیت بهتر، ما باید هر پیامی را باواسطه و غیرمستقیم به افراد منتقل کنیم تا فرد با ادراک خود معنای پیام را دریافت نماید. مثلاً اگر ما مستقیماً به کسی بگوییم که رابطه‌های عاطفی موقت، قیمت او را پایین می‌آورد و نباید رابطه عاشقانه داشته باشد، قطعاً او قبول نمی‌کند؛ اما اگر قیمت عواطف را  غیرمستقیم به او گوشزد کنیم، او می‌پذیرد و به فکر فرو می‌رود.»

فیاض تأکید می‌کند: «برخوردهای تند و مستقیم و صریح، جامعه را دل‌زده می‌کند و باید از روش‌های غیرمستقیم استفاده کنیم. آگاهی‌بخشی باید به‌گونه‌ای باشد که فرد به ارزش خود فکر کند.»

  • نویسنده : حمیدرضا فضلی
  • منبع خبر : ایرنا