از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند
از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند
صحبت از مهندسی که ‌شود، تصویر مدرک‌های خاک گرفته در گوشه کمد و یا بچه‌های فامیل بیکار، شاید اولین چیزی است که به ذهن برسد. کسانی هستند که از مهندسی، صرف مدرک گرفتن و خانه نشینی را در پیش می‌گیرند اما مهندسانی هم هستند که در کنار اخذ مدرک، به علم اندوزی خود اکتفا نکرده و در پی فتح ابعاد دیگری از دنیا مشغول هستند.

به مناسبت فرا رسیدن پنجم اسفندماه، روز مهندس و زادروز خواجه نصیرالدین طوسی که در زمان خود، مهندسی تمام عیار بود، پای صحبت‌های دو مهندس توانمند تبریزی می‌نشینیم که هر یک با تلاش و پشتکار فراوان در پی خواسته‌های خود پیشرفت کرده‌اند و علاوه بر مهندسی، موسیقی، آواز، ورزش، آموزش  و …را در اولویت زندگی خود قرار داده‌اند. 

مهندس اتابک عطری، یکی از همین مهندسانی است که از شاگردان استاد حسام الدین سراج بوده و توانسته موسیقی را در بطن زندگی خود بگنجاند و در کنار کارهای ساختمانی و ساخت و ساز که روحیه‌ای خشن می‌طلبد، سه تار بنوازد و آواز بسراید.

وی ۴۶ ساله بوده و از سال ۷۴ وارد رشته مهندسی عمران ( گرایش سازه) شده است. چندین سال بعد هم (سال۹۰)، مدرک کارشناسی ارشد مهندس معماری را کسب کرده و اکنون مهندس ارشد سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور است. صاحب یک دفتر فنی مهندسی است و کلیه خدمات مربوط به مهندسی (طراح، اجرا، مدیریت پروژه و نظارت) را ارائه می‌دهد.

در ابتدا از حرفه‌اش جویا می‌شویم. مهندس عطری از علاقه خود نسبت به رشته عمرانی و معماری و دلیلش برای انتخاب این رشته در دهه ۷۰، می‌گوید: شاید گرایش و علاقه‌ای ناخوداگاه برایم رشته فاخر مهندسی عمران را از دیگر حوزه‌های تحصیلی و حرفه‌ای متمایز می‌کرد. در اوایل دهه هفتاد که راهیابی به دانشگاه به ویژه در رشته مهندسی عمران واقعا چالش بزرگی برای هر کسی بود، بر قبولی در این رشته فاخر پافشاری کردم.

وی وارد مسائل تخصصی تر شده و به تمایز رشته مهندسی عمران با سایر رشته‌های مهندسی می‌پردازد و می‌افزاید: به نظربنده، در میان رشته‌های مهندسی، نزدیکترین رشته به تفکرات و زمینه‌های هنری، رشته مهندسی عمران و معماری است که در پی اندیشه و ذوق و کار مهندسان عمران و معماری، آثار فاخری به نمایش گذاشته می‌شود که محصول نهایی خلاقیت است. در واقع اندیشه و کار یک مهندس ساختمان، قابل لمس  ترین اثر هنری کاربردی در زندگی بشر محسوب می‌شود.  

با توجه به افزایش صعودی مهندسان فارغ التحصیل در جامعه امروز، عطری نیز به این قضیه ورود یافته و می‌گوید: در شرایط کنونی جامعه، صحبت و قضاوت در مورد اشتغال و بیکاری، مستلزم داشتن دانش و اطلاعات دقیق و کارشناسانه‌ای است که بنده از آن محروم هستم ولی به عنوان یک مهندس که به طور کامل درگیر و در ارتباط با بازار کار صنعت ساختمان هستم، می‌توانم بگویم که ایجاد درهای همیشه باز دانشگاه‌های فراوان در هر شهر و بخش، تصمیم درستی نبوده و به خصوص رشته‌های جذاب و پرطرفداری مثل مهندسی عمران و معماری را در همان ابتدا قربانی کرده است.

وی خاطرنشان می‌کند: دو رشته فاخر مهندسی عمران و معماری، پس از قربانی شدن در واحدهای پرشمار و بدون کنکور دانشگاه‌های دیگر، توانی در جذب، تربیت و صدور نیروی مهندسی نخبه نخواهد داشت. ما در حال حاضر با نیروی عظیم فارغ التحصیلانی مظلوم مواجه هستیم که فرصت وسواس، سماجت و تجربه عشق به یک رشته و حرفه از آن‌ها دریغ شده است.

وی ادامه می‌دهد: مهندسان به محض فارغ التحصیلی از دبیرستان با دروازه‌های باز دانشگاه‌ها برای رشته‌های مهندسی عمران و معماری بدون کنکور مواجه می‌شوند. سایر مشکلات اقتصادی و مدیریتی جامعه نیز مزید بر علت شده و این جوانان عزیز، گاه ناآگاه به توانایی‌ها و علایق، خود را در زمره‌ی گله مندان از کار و حرفه مهندسی قرار می‌دهند.

از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند

این مهندس عمران که در حیطه‌ی موسیقی و آواز فعالیت می‌کند، نگاهی به تاریخچه زندگی هنری خود نیز می‌اندازد. وی با عشق و چشمانی مملو از احساس به خاطرات شیرین حرفه‌ی موسیقی‌اش، این‌گونه روایت می‌کند: نمی‌دانم آیا کسانی هستند که بتوانند بگویند چه زمانی به موسیقی علاقه مند شدند؟ من که نمی‌توانم به یاد بیاورم. از زمانی که یاد می‌آید، ذهن ، مغز و روح من از نغمه‌ها و کلماتی پر بود که گاه کنجکاوانه و گاه ناخواسته از رادیو و تلویزیون دهه ۶۰ می‌شنیدم. از «ایران ای سرای امید» استاد شجریان گرفته تا «نه نوای» استاد حسین علیزاده، «همپای جلودار» استاد حسام الدین سراج، «کاروان شهید» استاد شهرام ناظری، مارش نظامی روزهای بمباران با آن صدای مخملین خبرنگار جبهه که همواره اینگونه شروع می‌کرد: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید» و سپس  این جمله را تکرار می‌کرد تا «لاله خونین» آهنگران و همه و همه حافظه شنیداری من و هم نسل‌‍های دهه شصتی من را شکل می‌دادند. آنچه که از علاقه مندی من به موسیقی یاد دارم تقلید تصنیف مجموعه چاوش، «باغ ارغوان» سراج، «گل صدبرگ» شهرام ناظری و کمی بعدتر عطش خرید سالانه یکی دو تا کاست از آن کاست‌های سونی با قیمت ۳۵ تا ۴۰ تومان است.

وی ادامه می‌دهد: سحرآمیزی جادوی موسیقی ایرانی زمانی برایم ملموس تر شد که متوجه شدم، من هم می‌توانم برای خودم داستان موسیقی داشته باشیم. با ساز سنتور آشنا شدم و شروع به یادگیری کردم. در یک دیدار اتفاقی با استاد بزرگ موسیقی ایران « دکتر داریوش صفوت» آشنا و هم صحبت شدم و این آشنایی، آغاز شیفتگی من به ساز «سه‌تار» و خواندن آواز شد. افسوس و حسرت دارم که همان یک دیدار اول و آخر بهره مندی من از محضر آن استاد بزرگ بود.

وی می‌گوید: ساز سه‌تار را عاشقانه یاد می‌گرفتم. سال‌ها در اجراها و کنسرت‌ها به عنوان نوازنده سه تار در کنار دوستانم به خصوص استاد عزیز آقای رودکیان بودم. اما آواز خواندن شیفتگی نابی بود که همواره در من جریان داشت. شاید من سال‌ها قبل از این‌که حضور استاد سراج برسم، با صدا، هنر و فلسفه کارهایش در خلق آثار موسیقی مانند یک هنرجو ارتباط برقرار کرده بودم تا این‌که از سال‌های پایانی دهه ۸۰ توفیق حضور در کلاس آواز ایشان برایم میسر شد و هنر، سلوک هنر و هنرمندی و منش این استاد بزرگوار همواره مشوقی محکم در ادامه دادن به کارهای هنری بنده بوده و تاکنون نیز ادامه دارد.

از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند

عطری می‌افزاید: در حال حاضر، علاوه بر برنامه ریزی برای استمرار و تداوم برنامه‌های گذشته از جمله برگزاری کنسرت و انتشار آلبوم و مقدار کمی فعالیت در زمینه آموزش آواز ایرانی، از علاقه مندی‌هایم تحقیق در مورد ارتقای کیفی روش‌های آموزش دیف آواز ایرانی است.

از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند

وی در خاتمه اشاره‌ای به جایگاه موسیقی بر روح و روان آدمی کرده و متذکر می‌شود: به فرموده‌ی بزرگی از بزرگان تبریز، «عنقریب است که از ما اثری باقی نیست»، یادگران مجسم همگی روزی از بین می‌روند ولی آثار روحی و روانی حاصل از کارها، فعالیت‌ها و کنش‌های انسان‌ها می‌توانند همواره در روان‌ها زنده و در حال انتقال باشند.

از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند

بانوی مهندس ورزشکار که کوه آرارات را فتح کرده است    

مهندس آرزو اسدنسب دیگر مهندس فعال و شاید یکی از فعالترین زنان شهر به شمار آید که علاوه بر فعالیت در حوزه تاسیسات برق ساختمان، در انواع رشته‌های ورزشی ورود کرده و اکنون مربی چندین رشته ورزشی است. هم‌چنین مدرس دانشگاه‌ و کلاس‌های زبان بوده و به عنوان غریق نجات نیز فعالیت می‌کند. 

زنی با روحیه بالا و پشتکار فراوان که برای به دست آوردن هر چیزی در زندگی، تلاش کرده و هنوز هم روحیه پرانرژی خود را حفظ کرده است.

وقتی صحبت از فعالیت‌هایی که تاکنون انجام داده، می‌شود، در فکر فرو می‌رود. نمی‌داند از کجا شروع کند. از روزی که با چشمان کودکانه خود به نور چراغ‌ها می‌نگریست و در پی کشف راز آن‌ها بود یا روزی که فهمید، نباید تک بعدی زندگی کند و در کنار درس و علم اندوزی به ورزش علاقه مند شد.

سر صحبت را که باز می‌کنیم، با لبخندی ملیح (که از زمان آشنایی تاکنون مهمان نگاهش بوده است) شروع به صحبت می‌کند.

«آرزو اسدنسب هستم. فارغ‌التحصیل رشته مهندسی برق الکترونیک و مهندس پایه یک تاسیسات برقی نظام مهندسی ساختمان کشور با سه گرایش طراحی، نظارت و اجرا.»

از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند

با گذشت چندین سال، هنوز هم خواندن رشته مهندسی برق در میان دخترها رواج آنچنانی ندارد. وقتی از او درباره دلیل انتخاب این رشته را که کارش سروکله زدن با ساخت و سازهای ساختمانی است، می‌پرسیم، می‌گوید: وقتی کودک بودم، به نور و هر چیزی که از خود نور تشعشع می‌کرد، خیره می‌شدم. گویی دنیای دیگری در پشت آن قرار دارد و من باید آن را کشف کنم. خیلی علاقه داشتم که بدانم ال ای دی‌ها و نورهای چشمک زن چگونه کار می‌کنند و من چگونه می‌توانم آن‌ها را بسازم. 

وی ادامه می‌دهد: این علاقه باعث شد تا در ذهنم، رشته تحصیلی برق در اولویت زندگی‌ام قرار گیرد. دختر درس خوانی بودم و می‌دانستم که می‌توانم از پس سختی‌های این رشته بربیایم. وقتی بزرگتر شدم، بیشتر تمرکزم را به ادامه تحصیل در این رشته دادم و توانستم به چیزی که می‌خواستم برسم.

از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند

معلوم است که این خانم مهندس، از آن بچه درس خوان‌های رشته ریاضی بود که با علاقه و اشتیاق درس می‌خواند و در نهایت هم به آنچه که می‌خواست رسید.

وی، اکنون مدرس رشته خود نیز است. طی ۱۰ سال گذشته به تدریس در دانشگاه‌های سطح استان مشغول بوده و حدود ۱۵ سال است که زبان انگلیسی در سطح شهر تبریز تدریس می‌کند. مدتی را نیز به عنوان مدیر آموزشگاه‌های فنی حرفه‌ای فعالیت کرده و هم‌چنین تعدادی اختراع از جمله دگمه‌ی تابش صوتی مخصوص را به نام خود ثبت کرده است.

وی در طول سال‌های فعالیت در عرصه تاسیسات برقی، به عنوان نخبه حوزه برق شناخته شده و چندین جایزه و لوح تقدیر از دفتر ریاست جمهوری، استانداری، فرمانداری و…. دریافت کرده است.

در کنار این موفقیت‌های تحصیلی و شغلی در رشته مهندسی، نگاه به ورزش و فعالیت در آن نیز جزو جدانشدنی زندگی این بانوی پرتلاش است.

از وی درباره فعالیتش در حوزه ورزش می‌پرسیم. می‌گوید: علاقه شدید من به ورزش باعث شد تا از همان زمان مدرسه و سپس دانشگاه در چند رشته ورزشی فعالیت کنم و همزمان عضو چند تیم شوم. مشغله زندگی و تحصیلی نگذاشت که ورزش را به صورت حرفه‌ای ادامه دهم اما وقتی از برخی مشغله‌هایم فارغ شدم، توانستم بار دیگر به عرصه ورزشی بازگردم و این بار اقدام به دریافت مدرک مربی گری کردم.

از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند

وقتی در مورد رشته‌های ورزشی که در آن‌ها فعالیت می‌کند، می‌پرسیم، خنده‌اش بیشتر می‌شود. اندکی فکر می‌کند تا یادش بیاید مربی چند رشته ورزشی است و بعد ادامه می‌دهد: سه سال است که مربی گری رشته‌های ایروبیک، آمادگی جسمانی، زومبا، اصلاح قامت جسمانی، آبدرمانی و … را در تبریز انجام می‌دهم و به عنوان غریق نجات نیز فعالیت دارم. برای دریافت مجوز مربی گری تعدادی رشته‌ ورزشی دیگر هم در حال گذراندن دوره‌ها هستم.

وی می‌گوید: مدرک‌ بدنسازی ملی را دریافت کردم و اکنون در هیات گلف و هیات سه گانه آذربایجان شرقی به عنوان مربی فعالیت می‌کنم.

این بانوی مهندس، علاقه بسیار زیادی نیز به کوهنوردی دارد. از فعالیتش در این حوزه نیز می‌پرسیم و اظهار می‌کند: از آنجایی که به کوه و طبیعت علاقه زیادی دارم، دوره کوهنوردی را به صورت حرفه‌ای همراه با صخره نوردی و دره نوردی گذرانده و شروع به فعالیت در این حوزه کردم. علاوه بر فتح تمامی قلل مرتفع ایران به  قله آرارات ترکیه در سال ۹۶ صعود کردم.

از نواختن سه‌تار تا فتح آرارات/ مهندسانی که به دروازه‌های علم محدود نمی‌شوند

از او درباره دلیل فعالیت‌های گسترده خود در زمینه‌های تحصیلی، شغلی و ورزشی نیز می‌پرسیم. گویا برای ما فعالیت در این تعدادرشته ورزشی، سخت به نظر می‌رسد. اما وی می‌گوید: علاقه، پشتکار و داشتن جسم و روح سالم، من را در ورزش نگه داشت و آنقدر در زندگی‌ام تاثیر مستقیم گذاشت که در نهایت تلاش کردم تا ورزش را به صورت جدی ادامه دهم.

اسدنسب متذکر می‌شود: فکر می‌کنم، داشتن انگیزه مهمترین فاکتور برای زندگی است. این‌که چه انگیزه‌ای بتواند به اندازه کافی محرک باشد نیز بسیار مهم تر است. ممکن است در برهه‌ای از زندگی، علاقه مند به انجام کاری باشیم اما از کنارش رد شویم ولی در نهایت به نقطه‌ای می‌رسیم که تمامی فکر و ذکرمان، بازگشت به آن نقطه است. نباید به راحتی از کنار علایقمان بگذریم بلکه باید با پشتکار بتوانیم در رسیدن به خواسته‌های خود گام برداریم.

به گزارش ملل پرس ، رسیدن به خواسته‌ها، علایق و استعدادهای ما چه در رشته مهندسی و چه در سایر رشته‌ها به انتخاب خودمان بستگی دارد. این‌که انتخاب کنیم، فردی منزوی باشیم و یا با سرعت بالا به سمت اهداف آینده خود حرکت کنیم.

این چنین مهندسانی هم که به جای خانه نشینی ترجیح دادند برای رسیدن به خواسته‌های خود تلاش کنند، در کشور ما کم نیستند. برای موفقیت و رسیدن به جایگاه مدنظر، تلاش و پشتکار می‌طلبد و با همین تلاش است که یک مدرک تبدیل به مهندس باتجربه و بامهارت می‌شود.