چادر مشکی
چادر مشکی
کلمه چادر در لغتنامه دهخدا خیمه، سایبان، بالاپوش زنان و ردا همچنین در فرهنگ معین بالاپوشی که زنان مسلمان روی سر می اندازند و تمام اندام آن ها را می پوشاند معنا شده است

در کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی ذکر می نماید که زنان در عهد هخامنشی و اشکانی، عموماً چادر برسرداشته و پیراهن های بلندی تا مچ پای آنان را می پوشاند، به تن می کردند همچنین مهدی مهریزی در کتاب حجاب پوشش زنان در عهد ساسانی را گاهی چادر گشاد و پُرچین که تا وسط ساق پا می رسیده است ذکر کرده که نقوش بشقاب های نقره دوره ساسانی سند این مدعاست.

در دوره ی کریم خان زند و خاندان او از تجملات لباس ها کاسته شد و جامه ها فرمی ساده تر به خود گرفتند. از خصوصیات جامه های این دوره کوتاه شدن دامن پیراهن ها (بلوز) و قبا بود و فرم شلوار(تنگ یا گشاد) و جنس وتزیینات آن اهمیت بیشتری پیدا کرد. پوشاک در دروه زندیه عموما به این صورت بود که زنان پیراهن تنگی در بر می کردند که پارچه آن اغلب از نخ و ابریشم بود.

زنان در این دوره روی سرخود توری یا پارچه زیبایی را بطور آزاد انداخته و با زیور وزینت ، موهای خود را می آراستند. کفش آنها نعلین یا ساغری نوک برگشته بود که فقط اندکی از سر انگشتان پا در داخل آن قرار می گرفت. زنان هنگام خروج از منزل چادر سیاه یا بنفش یا نیلی تند به سر می کردند و روی خود را با روبنده، کاملا می پوشاندند.

 زمان صفویه سیاحان بسیاری به ایران سفر کرده و در سیاحت‏نامه‏های خود مطالب فراوانی درباره چگونگی اوضاع و احوال اجتماعی ایران، ازجمله وضعیت‏ پوشاک زنان نوشته‏اند. سیاحان مسلما بر اثر وضع اجتماعی به ندرت با زنان ایران‏ برخورد داشته‏اند. از این‏رو کمتر توانسته‏اند به‏طور مستقیم از آرایش آنها چیزی دیده‏ باشند. اطلاعات آنان بیشتر برمبنای گزارش کسانی است که با آنان رفت‏وآمد داشته‏اند، ولی از لحاظ پوشاک باید گفت آنان را در بازارها می‏دیدند و از قرار معلوم‏ در فروش آنها نیز دخالت‏هایی داشته‏اند.

شاردن در سفرنامه خود درخصوص پوشش بانوان می نویسد: بالاپوش بانوان، بلندتر از کلیجه های مردان است و تا پاشنه می رسد…کمربندهای بانوان باریک و فقط یک شست پهنا دارد… بانوان ایرانی سر خویش را کاملا می پوشانند و روی آن، چارقدی دارند که بشانه شان میرسد و گلو و سینه شان را در جلو می پوشاند و وقتی که می خواهند از خانه بیرون بروند حجاب بلندی را به تن می کنند که صورت و بدنشان را می پوشاند».

کارری در سفرنامه خود لباس زنان دوره صفویه را اینگونه توصیف می کند: لباس زنها فرق زیادی با لباس مردان ندارد و جلو پیراهن باز است و با کمربندی بسته می شود. دامن پیراهن تا قسمتی پایین تر از زانو می رسد و آستین های پیراهن، روی مچ دست، محکم می گردد. زنهای ایرانی کلاهکی روی سر می گذراند. دور کلاهک زنان ثروتمند، سکه های طلا و نقره و سنگهای قیمتی دوخته می شود. دختران و زنان جوان، نوار پارچه ای از پشت سر آویزان می کنند که به کیسه ای مخملی منتهی می شود و گیسوان خود را توی آن کیسه جا می دهند و روی دوش می اندازند.

سیاحان غربی بر خلاف اینکه هرگز نمی توانستند به حریم خصوصی خانواده های ایرانی راه پیدا کنند ولی در مقابل در مهمانی های خصوصی شاهان و شاهزادگان قاجار شرکت می کردند و از نزدیک بسیاری از مسائل را مشاهده می کردند که گزارش های آنها گواه این موضوع است. پولاک می­نویسد: “در داخل خانه آرایش زنان غلیظ­تر و پوشش آنها سبک­تر و کمتر است. در خانه زن معمولاً سر خود را با پارچه یا شالی می­پوشاند که گوشه ­های آن از پشت آویزان است و پیراهن، عبارت از پارچه­ای نازک و ابریشمی به رنگ صورتی یا آبی که گلدوزی شده با حاشیه ­های طلایی می­باشد.

در دوران پهلوی اول پس از آنکه مدتی، از اعلام رسمی کشف حجاب و منع حجاب گذشت و در شهرهای مذهبی و سنتی تمایلی جهت اجرای طرح از سوی خانواده‌ها صورت نگرفت، چهره‌ی دوم این سیاست یعنی اقدامات انتظامی و تنبیهی خود را نمایاند. در راستای آن به مأمورین دستور داده شد با کمال جدیت نسبت به اجرای مقصود با تشویق و وسایل دیگر به‌طور دائم مراقبت کنند. با التزام گرفتن از گاراژدارها که زنان چادری را سوار نکرده و با گماردن مأمورین انتظامی در زیارتگاه‌ها که زنان چادری را راه ندهند، و نیز ممانعت از رفتن زنان چادری به حمام از یک طرف و نظارت برکار حمامی‌ها از طرف دیگر که مبادا زن باحجابی به حمام راه دهند، روزبه‌روز دایره‌ی فعالیت و حضور مأمورین دولتی علیه زنان محجبه گسترده‌تر شد.

در دوران پهلوی دوم بعد از خروج رضاشاه از ایران و با فراموش شدن اجرای قانون کشف حجاب، عده‌ای از زنان مجدداً به چادر روی می‌آورند تا جایی که مورد اعتراض فعالین زنان از جمله اعضای کانون بانوان قرار می‌گیرد.

در این دوره هم‌زمان با اجرای سیاست‌های فرهنگی، زنان و دختران به شیوه‌های مستقیم یا غیرمستقیم از استفاده‌ی چادر در مکان‌های آموزشی منع می‌شدند همچنین سند «طرح حذف چادر» در دوران پهلوی دوم در سال ۱۳۵۵ مصوب شده بود درحال اجرا بود. در این دوره پوشش زن در برنامه ای نسبتاً صامت پیگیری می شود. ارائه تصویر زن مدرن در مجلات، رسانه های صوتی و به ویژه تصویری، جشن ها و مراسم فرهنگی شکل جدیدی به خود می گیرد. امر جنسی، بدن و زن محوریت می یابد. دیگر بحث بر سر برداشتن پوشیه و نقاب نیست، بلکه تصاویر و کلمات یکی پس از دیگری بخش هایی از پوشش زن را حذف می کنند.

با مسلط شدن حکومت مذهبی پس از انقلاب ،۱۳۵۷ چادر نماد همراهی با حکومت و ایدئولوژی اسلام سیاسی میشود. از یکسو زن مسلمانی را بازنمایی میکنـد که حداکثر تلاش را برای پنهان ماندن بدن خود انجام میدهد و آنقدری هم متجـدد اسـت که خود را از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی کنار نکشد.

امروزه استفاده از چادر با شرایطی متفاوت و با تلاش هایی کم و بیش موفق در راستای جذابیت آن با تغییر در رنگ و تزیینات همراه است طبق صحبت های حائری عضو هیئت مدیره جامعه متخصصین نساجی ایران در کشور ما سالانه حدود ۷۰ میلیون متر پارچه چادر مشکی مصرف می‌شود. این در حالی است که تنها ۱۰ میلیون متر آن در کشور تولید می‌شود و بخش صنعت می‌تواند از این ظرفیت برای تولید چادر مشکی استفاده کند. ایران یکی از بزرگترین واردکنندگان پارچه چادر مشکی است و این یعنی این روزها که دلار و ارز بازی‌شان گرفته و قیمتشان بالا و پایین می‌شود قیمت چادر مشکی هم افسارگسیخته بالا رفته است. رئیس اتحادیه خیاطان، دوخت و فروش زنانه چاره این مشکلات را در حمایت از تولیدکننده می‌داند.وی معتقد است یک تولیدکننده زمانی پیشرفت می‌کند که یک پشتوانه داشته باشد و از تسهیلات ارزان‌قیمت با یک دوره تنفس استفاده کند و علت ورشکستگی بسیاری از دوزندگان چادر و فروشگاه‌های عفاف و حجاب را عدم حمایت دولت می‌داند وی می‌گوید وقتی فروشنده با تسهیلات ۱۸ درصد و ۲۳ درصد جنس را می‌خرد نمی‌تواند کالای با کیفیت را با قیمت مناسب به خریدار عرضه کند پس مجبور است قیمت را بالا ببرد. بنابراین دولت می بایست با افزایش تولید و حمایت از تولید کننده در راستای کاهش قیمت و افزایش کیفیت اقدام نماید.

  • نویسنده : حمیدرضا فضلی